روان درمانی با فستیوال کوچه در بوشهر
آوریل 24, 2025آموزش نقالی و موسیقی توسط دکتر بابک دهقانی
آوریل 28, 2025یادتان همیشه جاویدان استاد مهربانی ها
سید جعفر حمیدی؛ با دلی پرمهر و سرشار از علم و عدالت

فروتنیاش به سان آفتاب بوشهر، گرمابخش دلها بود. نامش در عرصه ادبیات، شعر، پژوهش و آموزش میدرخشید اما در برخورد با نسل تازه و جوان در عرصه ادب، جبهه نمیگرفت…
پروفسور سید جعفر حمیدی استاد گران سنگ حوزه شعر و ادب پارسی درگذشت. وی متولد ۵ آذرماه ۱۳۱۵ در بندر بوشهر و فارغالتحصیل دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد بود. جعفر حمیدی مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران و مقطع کارشناسی را در دانشگاه شیراز سپری کرد.
بیش از ۴۰ سال در دانشگاههای کشور به ویژه دانشگاه شهید بهشتی تدریس کرد و کارنامه پرباری باشرکت و ارائه مقاله و سخنرانی در سمینارها و کنگرههای علمی و ادبی داخل و خارج از کشور و تألیف بیش از ۴۰ عنوان کتاب در حوزههای مختلف بر جای گذاشت.
دکتر حمیدی در خاطر بسیاری از دانشجویان چون نگینی درخشان جای دارند.
نمونه بومی سروده
سی بوشر
سی بوشر هیچکه دلش مث مو غمگین نبیده
دل هیچکی مث مو یه کاسه خین نبیده
بخدا وختی که فکرش میکنم تش میگیرم
هیچکه دردش مث مو اینهمه سنگین نبیده
او دریاش که میگن شورن و خره نمکن
سی مو مثل شکرن، شیرین تر از این نبیده
تو کیچه پس کیچه هاش، وختی که تیفون میپیچه
هیچ غناهشتی ایجور دلکش و شیرین نبیده
ای صدوی غره طراقاش شو بارونی خشن
ازو خش تر بخدا تا چین و ماچین نبیده
خیلی شهرا نبیده، وختی که بوشر بیده تش
مث بوشهر زیترا شهری خوش آئین نبیده
اگه حالا ایجورن، غربت غم تو دلشن
زیترا مثل حالا، اینهمه دل خین نبیده
توسوناش اگه گرمن، مگه تخصیر خوشن
او هواش ایجورین، بیخودی همچین نبیده
تو زمسون عوضش مثل بهارن زمیناش
هرکجا سیل میکنی، بی گل و نسرین نبیده
سی چی میگین کیچه هاش او شلی و پر سبخن
کیچه هاشم بخدا، ایجور که میگین نبیده
پس افتو که بری دل سی بوشر پر میزنه
خاک هیچ جوی دیگه دامنگیر و سنگین نبیده
واژه نامه بومی سروده
سی= برای – خین= خون – تش= آتش – خره نمک= بسیار شور – کیچه= کوچه – پس کیچه= پسکوچه – وختی= وقتی – تیفون= توفان – غناهشت= صدای ترسناک – صدوی= صدای – غره طراق= رعد – شو = شب – خش = خوش – زیتر = – زودتر = قدیم – زیترا = قدیما – توسون = تابستان – سیل = نگاه، تماشا – اوشلی = گل آلود – سبخ = خاک شور – افتو = آفتاب – هیچ جوی دیگه = هیچ جای دیگر – بوشر=بوشهر