نگاه کوتاهی به پیشینه نگارگری در ایران
دکتر محمود دهقانی
در پیشینه چند هزارساله ی ایران هنر نگارگری (نقاشی) همچون ادبیات و بویژه شعر جای برجسته ای دارد. اما شعر پارسی با همه ی فراز و فرودها بسیار ژرف تر از رشته های دیگر هنر در میان فرهنگ های پیشرفته ی جهانی عرض اندام کرده است. ارج و ارزش شعر پارسی و می شود گفت پارسی سرایان آنچنان بالا بوده که نه تنها «ادوارد فیتز جرالد» شاعر و نویسنده انگلیسی نزدیک به دو سده پیش دست به برگردان پارسی به انگلیسی رباعیات خیام نیشابوری زد بلکه فیلسوف اندیشمند برجسته آلمان «یوهان ولفگانگ فون گوته» گرایش به اشعار حافظ شیراز داشت. دانشمندی چون « فریدریش انگِلس» نیز شیفته ی سروده های حافظ و زبان پارسی بود. به هر روی این سه نمونه از خروار است تا نشان داده شود شعر پارسی طلایه دار رشته هنری و سبک و سیاق ارزشمند در ادبیات جهان بوده است.
نقاشی ایران اما سرگذشت دیگری دارد. با آنچه که نگارنده در تاریخ معماری ایران روزگار باستان از سپیده دم روزگار هخامنشیان و پس از آن ساسانیان دست گیرش شد، بر این باور است که با رنگ های چشم نواز کاشی های درخشش اندود تزیین دیوار ها و خَلقِ طرح های دل انگیز می توان چنین پنداشت که هنرمندان روزگار باستان به هنر نگارگری گرایش داشته و آن را با رنگ های چشم نواز و دیگر شیوه های هنری نگاره ها برکاشی های درخشش اندود نمایش می دادند که نمونه آن دختر چنگ نواز ساسانی شهر بیشاپور کازرون است که کاشی آن در کاوش « رومن گریشمن » باستان شناس زاده ی خارکیف اوکراین، در موزه « لوور » پاریس نگهداری می شود .
هرچند در گاهه های پی در پی، نقاشی ایران مکاتب گوناگونی را سبُک و سنگین کرده اما چنین پیداست که در روزگار اشکانیان و پس از آن ها با پیدایش مانی نگاره گر، پس از او از سده ی سوم تا دوازده میلادی هنر نگارگری در ایران دچار رکود گشته است. پس از یورش اعراب به ایران، با پشت سر گذاشتن روزگار مغولی ها و تیمور، در روزگار صفوی به این سو است که هنر نگارگری ایران بشدت تحت تاثیر هنر نقاشی اروپا قرار گرفته و در روزگار شاه عباس یکم به اوج خود رسیده است.
در اصفهان تختگاه سوم دودمان صفوی در محله ی جلفای این شهر، هنرمندان نگارگر اروپایی از جمله « کرنلیس د بروین » گالری هنری داشتند. کمپانی هند شرقی نیز دلال میان هنرمندان اروپایی و گسیل آنان به ایران روزگار شاه عباس یکم و پس از او بود. به هر روی باز هم نمی توان بر هنرمندان بزرگی چون رضا عباسی و معین چشم پوشید.
با همه آنچه گفته شد نقاشی ایران با آنکه تحت تاثیر نقاشی اروپا قرار گرفت اما راه خود را جدا از ریشه اروپایی ادامه داد. در اروپا اگر هنر نقاشی در خدمت دین، مذهب و کلیسا بود و خودی نشان می داد اما در ایران بازتاب دهنده و برجسته شدن این هنر را درباری ها و شاهان دامن زدند.
نمونه ها فراوان است. در درازنای پیشینه فرمانروایی دویست و سی و شش ساله ی دودمان آذری صفوی نشانه وابستگی هنر نگارگری به شاهان تا به امروز در ساختمان ها و کاخ های روزگار صفوی ایران آن روزگار در اصفهان و قزوین به چشم می خورد.
هرچند در اسلام روزگاران پیش به هنر نگارگری ارجی ندادند و آن را در راستای مقوله دین نمی دانستند و این قصه سر دراز دارد و در این نوشته کوتاه مجال پرداختن به آن نیست اما سرانجام شاهان مغول با مقوله دین به گونه ای کجدار و مریز رفتار کردند. پس از روزگار مغولی و تیموری سرانجام در روزگار صفوی آب رشته این هنر به آسیاب دیگری روانه گشت.
شاه تهماسپ یکم صفوی مشوق نگارگران بود و پس از تبریز تختگاه نخست صفوی که به قزوین جا به جا شد، ساختمان های کاخ تختگاه دوم صفوی قزوین با نقاشی استادان نگارگری تزیین شد. خود شاه تهماسپ نیز دستی در هنر نقاشی مینیاتور داشت. این شاه هنرمند پس از شور و حال جوانی در میانسالی به زهد روی آورد. در ساختمان های کاخ و « ارشی خانه » (چهل ستون کنونی) قزوین، بزم و سراپرده لیلی، داستان دختران و دیدن چهره عزیز مصر را موج هنر مدرسه قزوین به یادگار گذاشت.
هنر نقاشی ایران که در روزگار صفوی تحت تاثیر هنر اروپایی قرار گرفت در روزگار زند و قاجار شدت آن بیشتر شد و سرانجام سبک نقاشی کمال الملک در این رشته ی هنری، کمالِ ملکِ هنر نگارگری ایران را پایه ریزی کرد.